جستجو
-
۲تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عاشقانه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه که از دریافت نامه سرور در روز گذشته خبر داده و اینکه گلهایی را که به دستهای کوچک سرور رسیده و معطر شده بوده یکی یکی بوسیده است. او مینویسد که دیشب چند مهمان داشته که به علت بارندگی در منزل وی ماندگار شدند و او نتوانسته برای سرور نامه بنویسد. از ملاقات روز قبل خود با نیرقدسیه خبر داده که شرحی درباب کارهای آنها [معززالملک و سرورالسلطنه] بیان و سؤال کرده است. تاریخ نامه را هجدهم بیان میکند و شب بیست و ششم [احتمالا برای عروسی] تعیین شده است. معززالملک از این موضوع ابراز خوشحالی کرده، این که دیگر دوره جدایی به پایان میرسد و سرور جان...
-
۴تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه که به نگرانی سرورالسلطنه درباره عشق خود نسبت به او پاسخ داده، و عشق و وفاداریش را اعلام کرده است، از مشکل یافتن منزل مناسب نوشته و از سرورالسلطنه خواسته تا به سخنان اطرافیانش گوش نکند، از دلتنگی، درد فراق، و عشق خود به سرور نوشته و تنها مانع وصال را بی منزلی خود می داند. می نویسد که حال دست غیبی کمک کرده، مبشرالدوله که منزلش در همسایگی نیرالدوله است، به حکومت شاهرود منصوب شده و قصد اجاره منزل خود را دارد. این منزل قشنگ و زیباست و قرار است نیرالدوله از همسرش که مالک خانه است اجازه بگیرد و به زودی مشکل خانه حل خواهد شد. در این صورت هروقت...
-
۲تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه که در آن نوشته که عبدالله امروز بدون دستخط سرور السلطنه بازگشته چون او مهمان داشته است، از انتظار خود برای دریافت نامه سرور نوشته و اینکه حتی عصر جایی رفته بوده و مخصوصا برگشته که ببیند نامه سرور رسیده یا نه و بلاخره نامه را در اول شب دریافت کرده است. او از چشم درد سرورالسلطنه اظهار تأسف و ناراحتی می کند و خود را بلاگردان وی می داند. در ادامه از فراق سرور و عشق خود مینویسد و اینکه از دوری وی چنان بی طاقت شده که یا از غصه خواهد مرد یا خود را خلاص خواهد کرد. درباره موزر سالار که سرورالسلطنه سؤال کرده بوده پاسخ داده که قرار بوده سالار یک جفت...
-
۲تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه که نامه خود را با گلایه از زودرنجی و بی انصافی سرورالسلطنه آغاز کرده و گفته در دفعات پیش هم سرور السلطنه تصوراتی داشته که با گوش کردن به عرایض معززالملک از این خیالات منصرف شده است. معززالملک بر عشق خود به سرورالسلطنه تأکید دارد و به وی اظهار عشق می کند. او برای سرورالسلطنه مینویسد که به هیچ وجه قصد تمارض و دوری از وی را نداشته ولی دیر خبر دار شدن و بیماری باعث شده که نتواند به ملاقات او بیاید، از بیماری آنفلوآنزا نوشته و از اینکه این بیماری و درد استخوان مانع از ملاقات میان این دو شده و نویسنده از فخام السلطنه خواهش کرده بود که در حضور...
-
۱تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه که نوشته است برای صرف ناهار از مجلس مراجعت کرده و نامه وی را دریافت کرده و امشب مفصلا جواب نامه را خواهد داد چون حال باید فورا به مجلس بازگردد. او می نویسد که در زمان توقف در مشهد یک شال شیروانی، یک حلقه انگشتر فیروزه، گوشواره الماس، و یک مهر که در خراسان متبرک کرده تهیه کرده که برای سرورالسلطنه می فرستد وامیدوار است که مورد پسند و رضایت او قرار گیرد. در پایان نامه هم تأکید می کند که همیشه در یاد اوست؛ این کاغذ مهر سرورالسلطنه (با تاریخ ۱۳۲۷) را دارد.
-
۲تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه که از دریافت نامه او خبر داده، این که در نیمه شب به این نامه پاسخ می دهد در حالی که می داند سرور یا خوابیده و یا مشغول تعزیه داری است و یادی از وی نمی کند. ولی او با وجود اینکه تاسوعا است و باید در حالت عبادت و سوگواری سید الشهداء باشد تنها به خیال و عشق سرور است. از اینکه نتواسته است برای روضه خوانی بیاید عذر خواسته و وعده داده که فردا صبح باید خدمت فخام السلطنه بیاید تا به منزل سردار حشمت بروند و خودش حامل این نامه خواهد بود و از دور سلامی به سرور خواهد کرد. از فردا عصر مراسم روضه در مجلس برقرار است. امیدوار است که این دهه زودتر تمام شود...
-
۴تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه و اظهار اینکه داغ فراق دیده و حال که این عریضه را مینویسد ساعت هشت و نیم شب است و شبی تاریک و یکی از بدترین شبهای عمر او است، شب مرخصی از خدمت سرور جان. او میگوید که اول شب از پست خراسان آخرین دستخط پدرش را دریافت کرده و از خواندن در حضور جمع خودداری کرده و بعد در خلوت نامه را خوانده، پدرش از کسالت خود نوشته بوده است. معززالملک هم که به تهران آمده بوده نه موفق به دیدار سرور شده و حال هم باید عزادار بازگردد. به سرور مینویسد که دلیلی برای معذرت خواهی وجود ندارد و در پاسخ به سرور که نوشته بوده تا او (معزز) عریضه ننویسد اوعریضه نمی نویسد،...
-
۲تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه که از دریافت نامه او اظهار خوشحالی کرده و از عشق خود نسبت به سرورالسلطنه نوشته است. او با نظر سرورالسلطنه درباره اینکه کسی را در تهران ندارند و خود باید به فکر خودشان باشند موافق است و از نبود امیر اظهار تأسف می کند که اگر او بود هردو خیلی راحت بودند. او اعتقاد دارد که آن ها اول باید منزلی تهیه کنند و بعد از حضرت اقدس و نیر قدسیه و حتی تلگرافا از سالار اجازه گرفته شود، اما تا وقتی که تکلیف منزل روشن نشده است خوب نیست اجازه گرفته شود و امیدوار است تکلیف منزل همین روزها روشن شود و مانعی برای وصال او و سرور نماند.
-
۴تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک ( تیمورتاش) به سرورالسلطنه که از دریافت نامه و یک کارت پستال از سوی سرور خبر داد، از روضه خوانی در مجلس گفته و اینکه فقط فرصت داشته برای ناهار به منزل بیاید، اینکه شب در روضه فخام السلطنه را دیده و احوالپرسی سرورالسلطنه را کرده که پاسخ دادهاند که رفع گلودرد شده ولی سقف دهن سرور جان سوخته و زخم شده است، پس از آنکه متوجه شده سرور جان به روضه نخواهد آمد از آنجا زود مرخص شده و به منزل آمده تا با خیال وی تنها باشد ضمن اینکه چند فقره نامه هم باید می نوشته. او یادآوری میکند که پست خراسان امروز است اما اگر حال سرور خوب نیست عجله ای نیست و تا زمان بهبودی کامل نامه ننویسد....
-
۲تصویر
عبدالحسین معززالملک به سرورالسلطنه
نامه عبدالحسین معززالملک (تیمورتاش) به سرورالسلطنه که در آن از دریافت دو نامه سرورالسلطنه و ملاقات با فخام السلطنه خبر داده است. او توضیح داده که هرگز منظورش این نبوده که سرور بی وفاست بلکه قصدش این بوده که اطمینان حاصل کند که سرور در انتخاب معزز اشتباه نکرده باشد. از اینکه سرور در نامه خود نوشته شاید معزز از انتخاب خود پشیمان است، ناراحت شده و تأکید دارد که عشق سرور تمام وجودش را فراگرفته و هیچ فکری جز سرور در سر ندارد، از دوری او بی طاقت است و برای وصالش روزشماری میکند. او از عشق خود به سرور نوشته و امیدوار است که دوست و همراه خوبی در زندگی و شادی و غم سرور باشد و بر وفاداری خود تأکید...